«سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ»
دو واژه Morality و Ethics عموماً جای هم استفاده میشوند، اما برخی جوامع حقوقی، دینی و دانشگاهی در کاربرد آن تمایز قائل میشوند. بریتانیکا Ethics را همان Moral Philosophy میداند، این در حالی است که اکثر علمای اخلاق (ethicists)، یعنی فلاسفهای که به علم اخلاق یا اتیکز اهتمام دارند، این دو واژه را تبادلپذیر میدانند [یعنی میشود جای هم استفاده کرد].
در هر صورت، این هردو، با کار/ رفتار «خوب و بد» و «درست و نادرست» سروکار دارند.
توضیح بیشتر:
Morality از واژه لاتین Mos به معنای custom یا «عرف و عادات» است؛ بیشتر شخصی و هنجاری است، یعنی خود شخص برای خودش یک قواعدی از خوب و بد تعریف میکند و طبق همان رفتار میکند و یا به آن رفتار عادت میکند و خلق و خویش همان میشود؛ این خوب و بد برای او در حکم قطبنمایی دستساز است.
پس: منشاء آن درونی و فردی است؛ انعطاف دارد و تغییرپذیر است؛ فرد دارای Morality میتواند تابع ethics هم باشد، در کل چنین فردی خودش را با همه شرایط اخلاقی وفق میدهد [ Make it fit ].
مثال: یک کیف پول پیدا میکنیم. Morality به ما میگوید «این کیف مال تو نیست، صاحب دارد».
اما؛
Ethics از ریشه یونانی ethos به معنای character یا «شخصیت و منش» است؛ معیارهای خوب و بدی است که توسط جامعه تعیین و ارزشگذاری میشوند و بعبارتی دستورالعملهای رسمی و پذیرفته شده. مثلاً اصولی که دین برای رفتارهای ما تعیین میکند، یا قواعد و کدهای اخلاقی که یک جایی مثل اداره برای کارکنان خود درنظر میگیرد اتیکز (ethics) هستند.
پس: اتیکز چارچوب، قواعد و اصولی است تأیید شده که به رسمیت شناخته میشود.
منشاء آن بیرونی و نظام اجتماعی است؛ انعطافپذیر یا تغییرپذیر نیست؛ کسی که بر اساس قواعد اتیکز عمل میکند، خودش Morality دارد/ندارد. با این وصف بسا که مورالیتی Morality مدنظر ما با اتیکز ٍ Ethics جامعه در تعارض باشد.
مثال: طبق منشور اخلاقی پزشکان اطلاعات بیمار امانت است و نباید آن را افشا کرد؛ یا برای یک بازی منصفانه در فوتبال، طبق یک اصل اخلاقی نباید از دست استفاده کرد؛ به اینها میگویند Ethics.
** Morality برای بسیاری از غربیها مفهومی مسیحی دارد، چون در کلیسا بسیار بر Moral Theology یا الهیات اخلاق تأکید میشود. به همین سیاق، Ethics اصطلاحی است که بیشتر با تجارت، پزشکی و قانون پیوند دارد، نوعی کد رفتاری.
خلاصه آنکه:
تمایز بین این دو به اندازهی خطی است که بر روی شن بکشیم. (همین قدر محوشدنی)
Ethics= فلسفه اخلاق
Morality= اخلاقیات