به نام خداوندِ راز
فنگشوی چیست؟
فنگشوی با تلفظ چینی فونگشوی foong swee و لاتین فِنگشویی feng shui
«فونگ» به معنای باد و «شویی» به معنای آب است. دو نیروی متضاد اما مکمل که از ترکیب آنها انرژی «چی» یا «شی» حاصل میشود. آب، ببن است و باد، یانگ.
برخی فنگشوی را نوعی علم تفسیر جهان، برخی آن را فلسفه، برخی آن را نوعی فرهنگ عامه (فولکلور) و برخی نوعی عرفان میدانند؛ در کل:
1. فنگشویی یک نظام کهن چینی است، ریشه در باورهای تائوئیسم دارد و امروزه بر چیدمان و طراحی ساختمانها، سازهها، ساکنان و محیط تمرکز دارد.
2. بر انرژی چی Qi و نحوهی تعامل و جریان آن در محیط و بین اشیاء بسیار تأکید دارد.
3. بر رنگ، نور، جهات جغرافیایی و پنج عنصر (خاک، آب، فلز، آتش، چوب ) تمرکز دارد. [آب زنانهترین این عناصر است و درواقع منفیترین آن] ترکیب یا تفریق این عناصر میتواند بهسرعت، جریان چی مثبت را بهبود بخشد. این پنج عنصر یا در چرخهی ایجاد هستند یا در چرخهی تخریب؛ مثلاً در چرخهی ایجاد، فلز موجود در زمین، آب موجود در زمین را تغذیه میکند. آب، پوشش گیاهی را حفظ میکند تا چوب ایجاد شود. چوب آتش را تغذیه میکند. آتش خاکستر را تولید میکند و زمین را تشکیل میدهد. این چرخه زمانی تکمیل میشود که زمین سنگ معدن تشکیل دهد و فلز ایجاد شود.
برعکس، در چرخهی تخریب، آتش فلز را ذوب میکند. فلز چوب را میبرد؛ ریشه درخت یا چوب، زمین را خفه میکند. زمین (خاک) آب را گلآلود میکند، آب آتش را خاموش میکند.
4. فنگشوی روشی برای متعادل کردن دو نیروی یین و یانگ (دو عنصر موجود در انرژی چی) و بهبود جریان چی است که با چیدمان، دکوراسیون، ساختمان، مقابر و حتی کل شهر حاصل میشود.
مردم چین باستان بر این باور بودند که چیدمان و معماری درست موجب ایجاد چی مثبت شده، سلامتی را تضمین میکند، روابط بین آدمها را بهبود میبخشد و شانس و سعادت به همراه دارد. به همین دلیل برخی معتقدند علت پیشرفت اقتصادی در چین و ژاپن و حتی غرب اجرای قواعد فنگشوی است.
تاریخچه
فنگشویی ریشه در مفهوم دائوئیستی (تائوئیسم اولیه) و انرژیهای مکمل یین و یانگ و نیز نظریه پنج عنصر مهم در جهان: آب، چوب، آتش، زمین و فلز دارد. ترکیب فنگشویی یا "آب باد" - برای اولین بار در The Book of Burial، منسوب به شاعر گوئو پو (276-324 ق.) ظاهر شد، که ادعا میکند چی میتواند با باد پراکنده و با آب متوقف شود.
فنگشویی بر طراحی بسیاری از ساختمانهای نمادین و مدرن در دنیا، از جمله هرم فولادی و شیشهای موزه لوور پاریس، ساختمان HSBC در هنگکنگ، برج ترامپ در منهتن و خانه اپرای سیدنی تأثیر گذاشته است. (+).
شواهدی از وجود فنگشویی را میتوان در چینش و سازماندهی گورها در روستاهای یانگ شائو و از 6000 سال قبل از میلاد یافت (+). در مورد منشأ فنگشویی نظریه دیگری هم هست که خاستگاه آن را در موقعیت استراتژیک روستای شمنهای باستان جستجو میکند؛ بر این اساس، مناطقی که بادهای ملایم داشتند محصولات فراوان برداشت میکردند، چون بادهای تند رشد محصول را متوقف میکرد یا به طور کلی از بین میبرد. بعلاوه، قرار گرفتن روستا در مجاورت آب جاری و چشمههای شیرین باعث رشد و تضمین سلامت میشود و آب راکد باعث بیماری و ناهماهنگی در روستا. با گذشت قرنها، این شمنها افکار خود را در مورد باد و آب با آموزههای دائوئیسم مرتبط کردند و بدین ترتیب فنگشویی ابداع شد (+).
بر اساس فلسفهی کهن چینی، جهان پر از متضادها است: تاریکی و روشنی، سفیدی و سیاهی، روز و شب، مؤنث و مذکر، تولد و مرگ، زمین و آسمان، جسم و روح و...* ؛ در این نظام دوئالیستی و دوگانه، یک نوع انرژی در سراسر عالم هستی جریان دارد به نام «چی»، به معنای «دَم یا نَفَس یا نفس اژدها» یا به تعبیری همان انرژی کیهانی. که خود این «چی» هم از دو عنصر متضاد تشکیل شده: یین و یانگ.
پس:
از رابطه و تعامل یین و یانگ، «چی» ایجاد میشود. این دو نیروی متضاد، مکمل هم هستند، هرکدام چیزی که دیگری ندارد، جبران میکند. یعنی یک رابطة ضروری بین این نیروها هست که باید همیشه در توازن بمانند. این دو نیروی متضاد، بدون دیگری نمیتوانند وجود داشته باشند. در درون چی، هشت جزء تشکیل دهنده جهان وجود دارد: دریاچه، کوه، آتش، آب، آسمان، رعد، باد و زمین. هر سهگرام یا هر ترکیب از سه عنصر یین/یانگ، کیفیت و الگوی خاصی از انرژی را به همراه دارد. با چیدمان مناسب نیز این انرژی نه تنها بر چیِ محیط، بلکه بر روی فردِ در محیط نیز تأثیر میگذارد. هدف از فنگشویی، این است که این هر دو نیرو را با هم هماهنگ کنیم تا با باد (فنگ) چی را در سراسر جهان پراکنده کنیم و با آب (شوی) موفقیت، سلامتی و سعادت را.
و از آنجا که همهی اشیای جهان از درون با یکدیگر مرتبط هستند، این انرژی واحد باید مرز این تضادها را حفظ و در عین حال کامل کند تا تعادل نظام هستی مختل نشود، همانطور که شب، روز نمیشود و زمین جای آسمان قرار نمیگیرد. هرچیزی باید در جای خود باشد. در غیر این صورت، با بینظمی ایجادشده، انرژی منفی تولید میشود.
انرژی چی در همه جا وجود دارد و مدام در حال حرکت است. اگر اشیا به درستی در جای خود قرار گرفته باشند، این انرژی همهاش مثبت (شنگ) است؛ در حالی که انرژی منفی (شا) در بینظمی و بههمریختگی است، در اشیایی است که بهدرستی در جای خود قرار نگرفتهاند و با این نابجایی، مانع عبور انرژی چی میشوند. مثلاً آن عناصر پنجگانه باید به درستی کنار هم قرار بگیرند، مثلاً آب، آتش را خاموش میکند و فلز، چوب را میبرد، پس این تضاد موجب تولید انرژی منفی میشود و انرژی منفی موجب افسردگی، بیماری، ناکامی، ناامیدی، بدشانسی، و... میشود پس عناصر چوب و فلز نباید کنار هم باشند.
آیا فنگشویی با آموزههای اسلام در تضاد است؟
فنگشویی در کلّیت خود و تا جایی که مرتبط با نظم و زیبایی باشد، و این توجه به زینت و زیبایی در حد متعارف باشد و باعث دنیازدگی، غفلت، سرگرمی و مصرفگرایی نشود، با آموزههای اسلام در تعارض نیست؛ ولی در هستهی خود با سبک زندگی ایمانی و توحیدی ما سازگار نیست:
الف) در برخی مصادیق مانند مجسمه و تصویر که در اسلام مجاز نیست؛ مثلاً طبق روایات، خانهای که در آن مجسمه باشد ملائک حضور ندارند، یا نماز مقابل مجسمه/تصویر مکروه است، اما در فنگشویی مثلاً نگهداشتن مجسمه بودا (نماد برکت)، اژدها (نماد انرژی)، ببر (نماد فلز)، لاکپشت (نماد قوت و استحکام)، وزغ (نماد ثروت)، کدو، درنا، پاگودا (برج دانش) و... در محل کار و زندگی توصیه میشود. یا مثلاً نهی از استفاده از تصاویر و مجسمههای ترسناک و زشتروی چون حامل انرژی منفی است و بر ناخودآگاه انسان تأثیر منفی دارد و حتی بسا که موجب شباهت جنین بدان شود.
ب) قانون جذب (جذب ثروت، سلامت، موفقیت، نشاط، و...) به آن دلیل با تعالیم دینی در تعارض است که انسان را از خدا مستقل میکند و بر قدرت ذهن خود انسان تأکید دارد، گویی خدایی وجود ندارد! «بخواه تا بشود» یادآور کلمهی «کن، فیکون» است که شایستهی ذات اقدس الهی است و نه آدمی. اراده انسان در طول ارادهی خداوند است، پس انسان اراده مطلق ندارد. اراده انسان با علل و اسباب مسبب میشود؛ دانه را تا نکارد و آب ندهد و از گرما و سرما و آفت مراقبتش نکند، به محصول نمینشیند. ضمن آنکه گاه با فراهم آمدن اسباب، باز هم میشود که محصول حاصل نمیشود. به فرموده حضرت علی (ع) که «من، خداوند پاک را با در هم شکسته شدن تصمیمها و برهم خوردن ارادهها و نقض شدن خواستها شناختم» (نهج البلاغه، حکمت ٢٥٠ )
ج) مکان
در معماری اصیل اسلامی، مهمترین جهت جغرافیایی جهت قبله است، یعنی بر انسان و معنویت انسان تأکید میشود (مثلاً تعبیه سرویس بهداشتی نباید به سمت قبله باشد، بر خوابیدن به سمت قبله سفارش شده، آینه و تصویر مقابل محل نماز نباشد، حتی برخی مسلمانان چیدمان وسایل خانه را با جهت قبله تنظیم میکنند و...)، ولی در فنگشوی تعیین جهت جغرافیایی بیشتر برای تأثیرگذاری اشیاء است یعنی بجای انسان بر شیء تأکید میشود. در فنگشویی خانههایی که در انتهای یک بنبست، روبهروی کلیسا یا مراکز دینی باشند، یا در انتهای یک پل یا نزدیک یک آزادراه واقع شدهاند، مطلوب نیستند، زیرا انرژی در همه این مکانها یا خیلی سریع جریان دارد یا انرژی کافی جریان ندارد (+).
در سنت دینی توصیه میشود درب اتاقها به جهت حفظ حریم خصوصی و حیا روبروی هم نباشند؛ اما در فنگشویی دربها برای جریان بهتر انرژی روبروی هم قرار میگیرند، چون انرژی یا چی از طریق درها وارد اتاق میشود و از آن خارج میشود. درهای روبروی هم به چی کمک میکند خیلی سریع از داخل به خارج از اتاق جریان داشته باشد.
یا درب ورودی در فنگشویی بهگونهای تعبیه میشود که هیچ مانع و حائلی برای عبور و مرور انرژی بر سر راهش نباشد، در حالی که در سنت دینی غالباً درب ورود به نحوی بوده که داخل خانه معلوم نباشد و گاه بایک پرده به عنوان حائل این پوشانندگی تقویت میشده است.
یا سرویس بهداشتی در معماری دینی در نهانیترین و دورترین قسمت خانه طراحی میشد و دلیل آن همچنان حفظ حریم خصوصی و نیز حیا و حتی توجه به موارد بهداشتی مانند بوی نامطبوعو ... بوده است.
د) توجه به رفاه و آرامش صرفاً دنیوی
غایت فنگشویی رسیدن به آرامش است، آرامشی در سایهی آرزوپروری، آرامشی منهای خدا، منهای غم. همه چیز حول اشیاء و قدرت درون آنها است. ارامشی فقط برای این دنیا.
به این دست جملهها دقت کنید:
با تغییرات جزئی در محیط انرژی چی به جهت خود هدایت میشود و معجزه میآفریند.
هنگام انتخاب زمین برای ساخت و ساز، مکان ایدهآل بر اساس اصول فنگشویی، یک زمین مستطیل شکل، روی یک تپه، با فضای باز در جلوی خانه است. درب ورودی خانه باید متناسب با متراژ خانه باشد. ورودی خیلی بزرگ یا خیلی کوچک جریان چیِ مناسب را در خانه تسهیل نمیکند. آینههایی که در خانه استفاده میشوند نباید رو به صندلی یا تخت باشند. در صورت امکان، پنجره باید فقط رو به مناظر طبیعی و خوشایند باز شود. برای جذب ثروت هشت ماهی قرمز و یک ماهی سیاه داشته باشید، تصویر ماهی قرمز همین اثر را هم دارد و...
واقعاً تحقق چنین مدینه فاضلهای برای چند درصد از مردم کره زمین امکانپذیر است؟ در صورت تحقق، چقدر هزینه و حتی زمان برای تأمین این دستورالعملها نیاز است؟ این حد از اشتغال به سبک زندگی، از مصادیق سرگرمی و دوری از هدف و معنای حقیقی زندگی نیست؟
ه) نیروی منفی
بله؛ عالم، عالم تضادها است و مثلاً فقر و غنا یا غم و شادی هم از متضادهای این عالم است؛ در دوران معاصر، در برداشت نادرست از اصل مفهوم فنگشوی هر علّتی که مسبب غم و اندوه و ناکامی است باید حذف شود یا از ایجاد آن باید جلوگیری شود؛ در حالی که فنگشوی اساساً در ذات خود نیروی منفی را حذف نمیکند بلکه آن را با نیروی مثبت هماهنگ میکند؛ اما امروزه با آرزوپروری و انحصار سعادت در موفقیت و ثروت و شهرت به نوعی مفاهیم اصلی فنگشوی قلب میشود.
بر اساس تعالیم اسلامی هم انسان برای رشد به تجربهی ناکامی نیاز دارد، همانطور که گل به خار، دریا به طوفان، زمین به زلزله، آسمان به رعد و... ضمن آنکه وجود تضاد و تزاحم در عالم هستی امری ضروری است، اگر قرار بود که هیچ تزاحمی در این عالم نباشد و همهاش خیر محض باشد، دیگر نامش عالم ماده نیست. چون اصلاً عالم ماده نمیتواند خیر محض را بپذیرد (+)
برخی نقاط اشتراک آموزههای اسلام و فنگشوی
نظم
عصاره فنگشویی ایجاد نظم است؛ در اسلام هم بر نظم تأکید بسیاری شده است حتی بسیار دقیقتر و منطقیتر، مانند این اشارات قرآنی و روایی:
همه چیز اندازه دارد: إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ (قمر/49)
هرچیزی جای خودش باشد: فَضَعْ کُلَّ أَمْر مَوْضِعَهُ (نهجالبلاغه/نامه 43)
هرچیزی در وقت خودش انجام شود: وَ أَوْقِعْ کُلَّ أَمْر مَوْقِعَهُ (همان)
و یا جمله معروف اوصِیکُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ، (همان/نامه 47)
برهان نظم برای اثبات وجود خداوند، مثل: نظم در زمان (گردش شب و روز، فصلها و...)
و یا تأکید بر تقسیم ساعات (تقسیم به عبادت، کار، تفریح و تفکر)
و یا توصیه به عدم تأخیر در انجام کار
و حتی نظم تقویمی مانندنظم در ایام و اوقات (ماه رمضان، موسم حج، اذان، اوقات نماز، و...)
و یا در مراعات حق مردم و حتی حق خداوند
و اینکه خانه باید محل آسایش باشد (نحل/80) و امکانات و چیدمان ظاهری باید این رفاه را تأمین کند
و... .
مثلاً در باب نظم در اندازهها یونس بن عبدالرحمن میگوید که حضرت رضا علیهالسلام بهمن فرمود: «...فَتَعْلَمُ مَا اَلْقَدَرُ؟ قُلْتُ لاَ؛ قَالَ هِیَ اَلْهَنْدَسَةُ وَ وَضْعُ اَلْحُدُودِ مِنَ اَلْبَقَاءِ وَ اَلْفَنَاءِ... »- میدانی قدر چیست؟ گفتم: نه؛ فرمود :قدر اندازهگیری و مرزبندی است، مانند مقدار بقا و زمان فنا.
مثلاً وقتی کسی میمیرد گفته میشود: پیمانهاش پر شد، یعنی اندازهاش تمام شد. یا وقتی باران ببارد اگر مقدر (اندازه) باران مثلاً سه میلیون قطره باشد، محال است سه میلیون و یک قطره ببارد.
هندسه علم اندازههاست، نظم دارد و روابط طول و عرض و ارتفاع حفظ میشود و موجب تعادل و تقارن میشود و وقتی در بنا به کار رود، همین تناسب اندازهها باعث یکپارچگی و بههمپیوستگی فضا میشود.
تضادها
اگر در فنگشویی این اعتقاد هست که جهان هستی جهان دوگانههای متضاد است، در آموزههای دینی و اسلامی معادل این «تضاد»، همان «زوجیت» یا «قرین» است. در آیات بسیاری بر خلقت ازواج اشاره شده است:
زوج بودن همه چیز (وَمِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ-ذاریات/49)،
زوجیت زن و مرد (إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی - حجرات/13)،
زوجیت حیوانات (وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجاًO -شوری/11)،
زوجیت گیاهان (وَأَنبَتَتْ مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ-حج/5)
زوجیت سیارات و ستارگان، آسمان و زمین، گرما و سرما، ماه و خورشید، اصل و فرع (ابراهیم/24)، بهشت و جهنم و...
آب
درفنگشویی آب جاری حامل انرژی و ثروت است. بر استفاده از آبنما در جهت شمالی خانه تأکید میشود، قرار دادن یک تصویر آبشار همین اثر را دارد، آب چه اصل باشد چه عکس، روان باشد، مانع و سدّی بر سر راهش نباشد، جریانش به سمت داخل باشد و...
همین آب در فرهنگ دینی و اسلامی ما جایگاه خاصتری دارد و قطعاً آثاری هم بر آن مترتب است که علمش بر ما پوشیده است:
مطهر است، (بر فلسفه غسل و وضو و رفع آلودگیها توسط آب تأمل کنیم)
آسمانی است، (فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً- حجر/22)
اولین مخلوق خدا بوده است (+ و +)،
قبل از هر موجودی خلق شده است (وَاللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِن مَّاء-نور:45)،
ماده اولیه حیات است (وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ- انبیا/30)
قطرات باران نوعهدند (این آب قریبالعهد به عرش است ...)
حتی قطرههای باران تعداد و اندازه دارند (و انزلنا من السّماء ماء بقدر-مؤمنون/18 و زخرف/11)
نگاه به آب مایه نشاط است و روشنی چشم (مفاتیحالحیاه، بخش پنجم)
نهی از آلوده کردن آب با تخلّی کردن (ادرار و مدفوع) یا حتی انداختن آب دهان در چاه آبی که از آن استفاده میشود (همان)
گیاه
اگر در فنگشویی به نگهداری برخی گیاهان مثل بامبو (نماد شانس)، زنبق (نماد صلح) بیشتر توجه میشود، در اسلام تمام طبیعت سبز مورد توجه است، طبیعت آیه و نشانه است. از اهمیت درختکاری تا نگهداری و مراقبت از گل و گیاه تا نگاه کردن به سبزه، و... . در هریک از اجزای عالم طبیعت غیر از فوائد و خواص، نشانهها است، نشانههایی برای شناخت خداوند.
انرژی
در فنگشویی به ربط اشیاء از درون با یکدیگر و وجود یک انرژی واحد در سراسر هستی و کل اشیاء تأکید میشود. تعریف زیباتری در اسلام داریم که بیش از انرژی، بر شعورمندی کائنات دلالت دارد:
تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ (اسرا/44)
آسمانهاى هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست او را تسبیح مىگویند و هیچ چیز نیست مگر اینکه در حال ستایش، تسبیح او مىگوید ولى شما تسبیح آنها را درنمىیابید.
قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ (فصلت/21)
مىگویند همان خدایى که هر چیزى را به زبان درآورده ما را گویا گردانیده است.
یَا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَالطَّیْرَ (سبا/10)
ای کوهها و ای مرغان! شما هم با داوود (در نیایش) همنوا شوید.
وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ (بقره/74)
و برخی از سنگها از بیم خدا فرو میافتند.
قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ (انبیا/69)
گفتیم ای آتش! بر ابراهیم سرد و سلامت باش!
و قِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءَکِ وَیَا سَمَاءُ أَقْلِعِی وَغِیضَ الْمَاءُ وَقُضِیَ الْأَمْرُ (هود/44)
گفته شد اى زمین! آب خود را فرو بر، و اى آسمان، [از باران] بازایست. و آب فرو کاست و فرمان گزارده شد.
آیا اگر شعور این کائنات نبود و گوش هوششان، باران (طوفان نوح) فرمان خدا را میشنید؟ و زمین آب را میبلعید؟ آتش بر ابراهیم سرد میشد؟ کوهها و مرغان با داوود همنغمه میشدند؟ و چرا سنگ از خوف خدا میغلتد و فرو میافتد؟ نطق و کلام فقط لفظ زبان نیست؛ لفظ یک دلالت قراردادی است، اصل کلام یعنی فهماندن و کشفِ ما فی الضمیر (آنچه در نهان است). این کشف ما فیالضمیر یا به صورت وضع حروف و کلمات است یا به طریق ایما و اشاره یا با علائم (یعنی هر اثری که از مؤثَر صادر شود، کلام است) (+) و هرچیری که قدرت فهم و نطق داشته باشد، حیات دارد و زنده است و هر زندهای حرکت دارد، و هر حرکتی به واسطهی نیرویی است: وَ تَرَى الجِْبَالَ تحَْسَبهَُا جَامِدَةً وَ هِىَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ (نمل/88) (و بنگرید به حرکت جوهری ملاصدرا).
وقتی سنگریزهها به نبوت پیامبر صلواتالله علیه و آله گواهی میدهند (بحارالانوار، ج 17، ص 379) یا آنگاه که پیامبر(ص) خطاب به عایشه میفرماید: «اما علمت ان الثوب یسبح فاذا اتسخ انقطع تسبیحه؛ آیا نمیدانی لباس تسبیح میگوید، و زمانی که کثیف شود، تسبیحش قطع میشود (کنزالعمال، ج 9، ص 278، ح 26009) و در روایات داریم صیدی شکار صیاد میشود که ترک ذکر کرده باشد و درختی قطع نمیشود مگر به سبب ترک تسبیح؛ آیا تسبیح و نطق این موجودات که گوش فلک از آن پر است و ما تسبیحشان نمیفهمیم بر ما و محیط ما اثر ندارد؟ این نغمات ناشنیدنی انرژی ندارد؟ چطور آن انرژی نادیدنی مورد ادعای فنگشوی را میپذیریم اما ارتعاش تسبیح ذرات عالم را نه؟ مگر نه آنکه أَلاَ بِذِکرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؟ این ذکر و تسبیح چطور باعث آرامش و اطمینان آدمی میشود؟ وقتی غایت فنگشوی رسیدن به آرامش است با زدودن انرژیهای منفی محیط، چطور یاد خدا که عالم پر است از آن، حامل انرژی نباشد و آرامش نیاورد؟
عالم پر است از تو غایب منم ز غفلت
تو حاضری ولیکن من آن نظر ندارم
*از آنجایی که فنگشویی پایه و بنای علمی ندارد و با علوم تجربی سازگار نیست، و به دلیل پیچیدگی و گوناگونی آن، بسیاری آن را غیرمنطقی و فریبکارانه میدانند. برخی از دانشگاهیان چینی بازخوانی فنگشویی را نوعی رگرسیون (سیر به قهقرا و پسگرایی) میدانند. برخی از مسیحیان استدلالشان این است که فنگشویی با اعتقاد به خدای مقتدر ناسازگار است و برخی دیگر معتقدند آن آیاتی که در کتاب مقدس مسیحیان در مورد پیشگویی، جادو و جادوگری به صورت هشدار آمده، بسا که مربوط به همین فنگشویی باشد. برخی از محققان و متخصصان روشهای سنتیترِ فنگشویی نیز استدلال کردهاند که نسخههای کنونی فنگشویی بیش از حد ساده و ریشههای آن حذف شده است (+). دیدگاه اسلام هم که به تفصیل در همین نوشتار گذشت. نتیجه آنکه فنگشوی هرقدر با آموزههای دینی اسلام در خصوص سبک زندگی مشترک باشد، اما نمیتوان و نباید آن را دینیسازی کرد.