«سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ»
کتاب آیندة یک توهم (پندار)
مقصود فروید از «پندار یا توهم» همان دین است؛ او به آیندة دین با توجه به پیشرفت روانشناسی و فلسفه اشاره میکند. در نظر فروید، انسان آرزوی خدایی دارد که با تجسمش به شکل پدر، بتواند به او اعتماد کند تا به زندگیاش معنا ببخشد.
در نگاه او دین یک پندار، یک توهم است، چرا؟ چون انسان میخواهد به آن آرامش اودیپیِ پیوند با مادر بازگردد پس به این واقعیت میاندیشد که خدایی هست، خدایی که نقش او در رابطه با بشریتِ پدری و والدی باشد. چون انسان از همان کودکی به پدر وابسته بوده است، و این وابستگی ضعف انسان است. دین هم همین نقطه ضعف انسان است، همین وابستگی انسان به پدر که بعدها نامش خدا شد. در این دنیای پروحشت با تمام مصائب و رنجهایش ما یاد گرفتیم به پدر/خدا پناه ببریم، به او وابسته شویم، دلبسته شویم، التماسش کنیم. پدر/خدایی که هم مهربان است هم قدرتمند. با مهربانیاش از رنج وحشتهای این دنیا کم میکند و با قدرتش ما را در برابر مصائب و سرنوشت محتوم یاری میدهد. دین تضمین میکند اگر انسان فرمانهای این پدر یا خدا را اطاعت کند، وعدههایش را باور کند، به محبتش ایمان بیاورد، تمام سختیهایی را که به او وارد میشود به عنوان مقدرات میپذیرد، تحمل میکند و آن را عین عدالت و محبت پدر/خدا میداند و در نهایت او را به سعادت میرساند.
نماد آن پدر اولیه، آن پدر نخستین در واقع تصویر اصلی خدا بوده است. آن وابستگی دوران کودکی ما به پدر، آن درماندگی کودکی ما، ترس از تنبیه او، همه و همه به بزرگسالی ما منتقل شده و به صورت ارتباط با خدا جایگزین میشود. حتی درد و رنج مرگ با وعدة لذت مقدس در آن دنیا جایگزین میشود و ما را تسکین میدهد. در واقع مسئلة دین کاوش در حقیقت جهان نیست، بلکه کاوش در ماهیت انسان از نگاه دین است. در نهایت، فروید رسماً اعلام میکند بین علم و دین یک تمایز ریشهدار وجود دارد، دین یک توهم است، اما علم توهم نیست.
منبع: +